البته این نکته ای که بعضی مطرم می کنند که در ایران خیلی از ارتباطات با همجنس بخاطر عدم دسترسی آسان به جنس مخالف است (چون در ایران حتا اونم تقبیح و منع میشه!) و نه اینکه طرف ذاتا همجنسگرا باشه نیز درسته. اما بنطر من اون مورد بیشتر محدود میشه به افراد خیلی جوان (بخصوص در محیط های مذهبی) که واقعا دسترسی به جنس مخالف براشون سخته. در مورد افرادی چون ثقتی که حتا متاهل هم هستند ولی باز اینکار رو می کنند داستان فرق داره و بنظر من این فرد ذاتا همجنسگرایی است که رل دگرجسن گرا را بازی کرده.
البته من خودم همجنسگرا نیستم اما تزم را در باره ترنس های ایران نوشتم اینکه در این زمینه مطالعه و پژوهش کردم.
مفهوم و تصوری که در ایران (و کلا غرب آسیا و تا حدی حتا آمریکای لاتین) از همجنسگرایی هست با غرب فرق داره. در آمریکای شمالی (که من زندگی میکنم) و گمان کنم حتا اروپای شمالی و غربی، هر فردی که کوچکترین گرایشی به همجنس خود داشته باشد همجنسگرا و یا «گی» نامیده میشه. این مفهوم فاعل و مفعول معنی چندانی براشون نداره و مهم نیست که طرف یک مرد سیبل کلفت با استایل خیلی مردونه است یا حالت های زنانگی دارد و در آمیزش جنسی چه نقشی را بازی میکند. همه از دم گی نامیده میشند و در عمل جنسی معمولا هر دو نفر به نوبت هر دو رل را بازی می کنند گرچه بعضی عنوان میکنند که بیشتر تمایل دارند زیر باشند و بعضی در اصطلاح رو، ولی همه به یک چشم نگاه می شوند. کافی است که یک مرد حتا در نقش فاعل حتا یک بار با یک مرد دیگر آمیزش کند (یا حتا مردی را ببوسد) تا فرد «گی» و یا نهایتا بایسکچوال (دو جنسگرا) نامیده شود.
در ایران ولی این مفعول بودن است که بار منفی زیادی دارد و دیده ام که تصور عامه مردم این است که تنها فرد مفعول است که گی محسوب میشود و این برچسب برای فاعل بکار برده نمیشود. و گرچه مردان فاعل نیز در ظاهر تقبیح می شوند و در ادبیات عسلامی عنوان لواط کار برای هر دو بکار می رود، اما دراذهان عمومی فرد مفعول بیشتر تقبیح و تحقیر میشود و در کیفر شرعی نیز جرم سنگین تری دارد که خود نکته جالبی است و بنظر من ریشه درمردسالاری و زن ستیزی جامعه دارد. از آنجا که مرد مفعول نقش یک زن را بازی می کند، جامعه مردسالار که مردها را بطور ناخودآگاه برتر از زنها می داند دچار وحشت میشود و این را تهدیدی برای «مقام رفیع مرد» و مردانگی میداند! مرد مفعول این پیغام را مخابره می کند که هر مردی بالقوه می تواند این رل را بازی کند و عمل او «توهینی» به مقام مرد است. (به این نکته توجه کنید که در ارتباط جنسی میان دو زن، زن فاعل که رل مرد را بازی می کند بیشتر از زنی که رل مفعول را دارد تقبیح نمیشود! یا حتا زنی که لباس مردانه می پوشد مانند مردی که لباس زنانه می پوشد تحقیر نمیشود. این ها ریشه در باورهای ناخودآگاه جمعی به مردسالاری دارد). حتا در جکها و دشنام های رایج در ایران، این مفعول است که تحقیر میشود و فاعل بطور زیرپوستی رل نوعی «قهرمان» و ابرمرد را دارد.
این باعث میشود که در کشورهایی مانند ایران مرز قاطع و مشخصی میان همجنسگرایی و دگر جنس گرایی وجود نداشته باشد و تا جایی که مردی رل فاعل را بازی میکند، در کتگوری همجنسگرا یا گی حساب نشود. حتا زن بگیرد ولی در خفا یک زندگی جنسی موازی داشته باشد.
بهرروی، اگر در جامعه، همجنسگرایی به عنوان یک واقعیت میدانی پذیرفته میشد و بین فاعل و مفعول تبعیضی قایل نمیشد، این آقای ثقتی به احتمال زیاد هرگز زن نمی گرفت تا امروز زن و بچه اش را بی آبرو کند و بنیان خانواده اش این چنین از هم بپاشد. از اول مثل آدم با یک مرد می بود. به نگرش من این خیلی سالم تر است تا اینکه مردی ادعای دگرجنسگرایی کند، زن بگیرد، و بدتر از همه اینکه پرچم دار مبارزه با «فساد و بی حجابی» شود ولی «در خلوت آن کار دیگر بکند»!
No comments:
Post a Comment