Thursday, July 23, 2009
Sazegara 1 Mordad
پنجشنبه ۱ مرداد ۱۳۸۸ (یا به تلفظ درست، امرداد ۱۳۸۸) برابر با ۲۳ جولای ۲۰۰۹ میلادیاگر خاطرتون باشه، این بحث رو کردیم که اون فهم اصلی و محوری کودتاچیها از اینکه استراتژیشون آیا موفق هست یا نیست این است که تظاهرات بزرگ و میلیونی برگزار نشه و ریزش بکنه. برای اینکه این کار رو، استراتژی خودشون رو بتونند پیش ببرند، کار اولشون کشتار، ایجاد رعب و وحشت و گرد مرگ پاشیدن بود که با تاکتیکهایی که جنبش اتخاذ کرد شکست خورد. الان استراتژی محوریشون این است که فعالین رو دستگیر بکنند و درواقع جنبش رو سازمانناپذیر کنند. فعالین رو در هر رده شناسایی بکنند و به این ترتیب به خیال خودشون امکان سازماندهی رو و به حرکت درآوردن رو از جنبش سلب بکنند. با این تحلیل ما چند تا نکته است که باید در دستور کارمون باشه: اول اینکه هر عضو فعال جنبش که میتونه در محل، کمیتهٔ شعارنویسی راه بیاندازه؛ میتونه کمک بکنه، توجیه بکنه خانوادهها اللهالکبر بگند؛ میتونه توی خیابونها حرکت بکنه؛ میتونه با کامپیوتر کار بکنه، اخبار رد و بدل کنه؛ حتی میتونه کمک بکنه به اینکه پارهای سایتهای حکومت رو دستکاری بکنه، پایین بیاره. به هر حال کسانی که کادر جنبش هستند، با توجه به استراتژی دشمن بسیار بسیار بهشون واجبه که بیش از گذشته خودشون رو محافظت بکنند. بنابراین وقتی که ما میریم داخل تظاهرات، مثلاً همین تظاهرات ۳۰ تیر، الان که ما میگذاریم اینجا تحلیلش میکنیم، چند تا نکتهست که حتماً باید رعایت کرد. بهترین کار این است که وقتی که میلیونی نیستیم، (مثل نمازجمعه یا مثل پنجشنبهٔ آینده بزردگداشت شهدا ۸ امرداد) وقتی که میلیونی نیستیم و تظاهراتمون کوچیکتره، باید که در چند نقطه بریم؛ چون وقتی که میلیونی هستیم اونها امکان برخورد با ما ندارند؛ همینی که «نترسید، ما همه باهم هستیم». ولی وقتی تعدادمون کمتره، چند هزار تا هستیم، اونوقت اونها وقتی لشکر بکشند، میتونند ما رو صدمه بزنند. شاید در همین ۳۰ تیر اگر همزمان با میدون هفت تیر، میدون ولیعصر و میدون امام حسین هم در تهران به عنوان محل تجمع اعلام شده بود و وقتی نیروهای سنگین کودتاچیها در میدون هفت تیر بود، بلافاصله نیروهامون تقسیم میشدند، درگیر نمیشدند، میرفتند به دو میدون دیگه، مطمئن باشید که اونها امکان جابجایی سریع رو نداشتند؛ خستهاند، توی ترافیک نمیتونند به این سرعت جابجا شند و موضع بگیرند و همهٔ امکاناتشون رو مهیا بکنند. بنابراین ما میتونستیم بدون تلفات، بدون دستگیری، تظاهراتمون رو هم برگزار بکنیم، شعارهامون رو هم بدیم. بنابراین نکتهٔ اول اینکه تظاهرات توی خیابون کماکان مهمترین آکسیون ما برای فرسایش کودتاچیهاست؛ ولی حتماً و حتماً باید در چند نقطه همزمان باشه؛ در صورت لزوم برقآسا باشه و اجازه ندید که درگیر بشیم و دستگیر بشیم. اصلاً این فکر رو نکنیم که ما میریم، نمیترسیم، شعار میدیم، اگر بذاریم بریم یک جای دیگه فرار محسوب میشه؛ اصلاً! این تاکتیکه، اجداد ما هم، اشکانیان همین کارها رو میکردند. ما اساساً روش کارمون این است که تجمع میکنیم، شعارمونم میدیم، ولی بخواد درگیری بشه حرکت میکنیم، جابجا میشیم، نمیگذاریم که به ما برسند، دستگیرمون بکنند. میریم جای دیگهای کارمون رو انجام میدیم. همونجوری که قبلاً هم صحبت کردیم، حتی روزانه گروههایی میتونند از مترو استفاده کنند، در سطح شهر با سرعت از زیر زمین جابجا بشند و از یک صبح تا ظهر در ده نقطهٔ شهر تظاهرات بگذارند که کودتاچیها بهشون نرسند. بنابراین نکتهٔ اول اینکه به هیچ وجه کار خوبی نیست که فکر کنیم میریم دعوا میکنیم، درگیر میشیم، بعد هم دستگیر بشیم؛ برای اینکه آب به آسیاب استراتژی کودتاچیها ریختیم که میخوان فعالین ما رو بگیرند و جنبش رو زمینگیر کنند. نکتهٔ دوم این است که پوشوندن صورت کار بدی نیست، کار خوبی هم هست. دلیل نداره که بیخودی شناخته بشیم؛ لذا استفاده از همین ماسکهای کاغذی، یه دونه سرکه زدش هم توی جیبمون باشه که اگر اشکآور زدند اون رو هم استفاده بکنیم، این کمک میکنه به اینکه کمتر ما رو بشناسند. سوم اینکه در مورد عکس و فیلم که از واجبات کار ماست، دیشب هم صحبت شد که اونها، آدمهایی که صورتشون رو میپوشونند، از ما عکس میخوان بگیرند یا روشنه که با کودتاچیها بالای پل وایستادند، پلیس هم مراقبشونه، دارند عکس میگیرند؛ بهتره ما هم از اونها عکس و فیلم بگیریم و ولو شناسایی هم نشند، [نشون دادنِ] خود این تاکتیک اونها مهمه. بهترین کار این است که هرجایی که تجمع و تظاهرات داریم، یکی دونفر مسئول شند، قبل از اون برند یک جای مناسبی دور از صحنهٔ درگیری، بالای یک ساختمونی، از پنجرهٔ یک دفتری، یک جایی رو انتخاب کنند و از اون زاویه بدون اینکه در خطر قرار بگیرند، با خیال راحت از حرکتهای کودتاچی ها، اون دوربین به دستهاشون، جابجاییشون، عکس و فیلم بگیرند و از تظاهرکنندگان هم همینجور؛ برای اینکه نشون میده که اونها چجوری حرکت میکنند، تاکتیکهاشون چیه و آدمهاشون هم شناسایی میشه. نکتهٔ دیگه اینکه سؤال کردند «پنجشنبهها که ما قراره تظاهرات به سبک ایرانی بکنیم، بیاییم توی خیابون، پنج بعدازظهر گرمه! دیرتر بیاییم؟» اصلاً مهم نیست! حرف این است که بدونیم پنجشنبهها (شب جمعه هم هست، شب تعطیلی هم هست) از عصر، از غروب (حالا پنج گرمه، شش تا هشت نه شب) خونه نمونیم؛ در هرکجای تهران و به خصوص شهرستانها؛ شهرستانها الان میتونند کمک بزرگی به جنبش باشند؛ بیاییم بیرون از خونه، بستنی بخوریم، نوشابه بخوریم، راه بریم، پارک بریم، سینما بریم، ولی بیایید بیرون از خونه که حضور مردم در خیابونها باشه، خرید برید بکنید، هر جا هم که امکان داشت دو تا بوق ساده، دوتا V نشون دادن، ده نفر باهم که میشند یک تظاهرات، یک شعار، پراکنده شدن. مطمئن باشید وقتی در سطح شهر پخش باشید، در سطح کشور پخش باشید، امکان اینکه سرکوب هم بکنند ندارند. اما خاصیتش این است که هم به هم روحیه میدیم، هم دو تا عکس و فیلمی که تهیه میشه جنبش رو نشون میده که در حرکته، هم مهمتر از همهٔ اینها نیروهای اونها رو زمینگیر میکنه؛ بهخصوص وقتی که در سطح شهرستانها هم باشه و ناچارند که آمادهباش باشند؛ اون فوقالعادهٔ صدوپنجاه هزار تومنی هم که میدند به نیروها برای ده روز فوقالعادهٔ جنگی، یک میلیون و پونصد هزار تومن هم لابد ناچار میشند از جیبشون بدند؛ شب تعطیلی هم اونها خونهشون نمیرند و [کودتاچیها] توان مالیشون هم تحلیل میره، شاید اونها [نیروهاشون] هم به یک نون و نوایی برسند. ولی مهمش این است که این سرزندگی و این حضور توی خیابونها، حرکت رو مداوم می کنه و همونجور که عرض کردم، بیش از پیش اونها رو فرسوده میکنه؛ آنچنان که همین الان هم مقدار زیادی فرسایش پیدا کردند. نکتهٔ دیگه این است که بچههای هواپیمایی یک توضیحی به ما دادند؛ گفتند که گویا به گوششون رسیده بود، ازشون سؤال کرده بودند، گفته بودند مطمئن باشید ما هرگز خرابکاری نمیکنیم، ما فقط روشها رو کند میکنیم، سؤال ایجاد میکنیم که ناچار بشند دوباره بررسی کنند و به این ترتیب تأخیر میاندازیم. لذا هر خرابی در هواپیما یا خداینکرده سقوطی اتفاق بیفته، نقص فنی از ما نیست؛ این همین بدبختیست و بیعرضگیِ مدیریتهاییست که خودشون دارند؛ بنابراین به ما ربطی نداره. نکتهٔ آخری من این است که اللهاکبر گفتن توی محلهها، یک بحثی شده که حالا احتمالاً امشب نمیرسیم، من فردا شب صحبت میکنم. فقط یک تصحیحی هم از اطلاع قبلی بکنم که در برنامهٔ VOA هم تصحیح کردم و اون این است که کمیتهٔمادرهای داغدار در تهران، فعلاً سه تا پارک لاله، گفتگو و اندیشه رو انتخاب کردند؛ هستند تا پارکهای بیشتری اعلام بشه و خواهششون این است که در شهرستانها هم این کار رو بکنند. تا فردای دیگه، شاد و موفق و پیروز باشید. به امید پیروزی!
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
No comments:
Post a Comment