Monday, July 13, 2009

بسیجی های کرواتی!ـ

پیش از این ماجرا ها با سلطنت طلبها معاشرتی نداشتم، اینکه هیچ حب و بغضی هم بهشون نداشتم. کما اینکه از محمدرضا شاه پهلوی هم (وقتی جوان تر و جاهل تر بودم و به درستی تاریخ خیانت ها و وطن فروشی ها و مصدق فروشی هاش رو نمی دونستم) خوشم می اومد. گه گداری فحاشی سلطنت طلبها رو تو اورکات دیده بودم منتها فکر کرده بودم اتفاقی است (یعنی مثلا حالا این سه نفر که من دیدم اتفاقا ناسزاگو و بد دهن از آب در اومدن). اما سر این جریان انتخابات که گذارم به اجتماعات ایرانی خیلی افتاد که در اون گروه سلطنت طلبها و توده ای ها هم شرکت چشمگیر داشتند و خلاصه ملت همیشه در صحنه (به صورت اغراق شده اش البته، چرا که به ازای هر یک نفر سه پرچم شیرو خورشید و به ازای هر سه نفر دو بلندگوی سبزی فروشی وجود داشت) بودند کمی بیشتر با این گروه به ظاهر مخالف جمهوری اسلامی اما در باطن آیینه جمهوری اسلامی آشنا شدم

حوصله نوشتن ندارم، اینکه کوتاه و خلاصه و بی تکلف میگم:ـ

از نظم جلسه بهم زدن هاشان در هر گردهمایی که ما داشتیم، حتی آنکه در حضور نمایندگان پارلمان بود و حتی هنگام سکوت به احترام کشته شدگان وقایع اخیر بگذریم چندین مورد ضرب و شتم هم انجام دادند. بویژه علاقه خاصی به کتک زدن خانم ها دارن!! این یکی اخلاقشون هم به برادران بسیجیشون رفته!ـ

آخرین قربانی کتک زدنشون دوست من میترا خانم بود که داوطلب تومار سبز شده بود (تومار سبز تکه پارچه های سبزی هست که در بالای آن نوشته شده "احمدی نژاد رییس جمهور ایران نیست" و مردم زیر این نوشته رو امضا می کنند و بعد قراره تکه پارچه ها بهم دوخته شده و از ساختمان بلندی حوالی برج ایفل در روز تحلیف احمدی نژاد آویخته شود و اگر شد هم به موزه سازمان ملل سپرده شود). ایمیل این دوستم را اینجا کپی پیست می کنم
که از زبان خودش شرح ماجرا را بخوانید


بچه ها دیروز گفتن خسته ای و به من آف دادن. ولی بعد ساعت6 " ژ" زنگ زد و گفت درگیری شده برو کمک. رفتم مل لستمن دیدم این اوباش ریختن مقداری پارچه ها رو خط خطی کردن و فحش میدن. "الف" می لرزید. فحشهای خیلی بدی می دادن. . یکیشون اومد پارچه ای رو که برای دیسپلی پهن کرده بودیم ببره. من پارچه رو گرفتم ولی من هم با پارچه کشیده شدم رو زمین. حالا تنم کوفته است . همین. ولی پارچه مون رو از دست ندادم:) نه! تنها نبودم. بچه ها بودن. خیلی هم مردم عادی بودن که به طرفداری از ما ایستاده بودن. پلیس هم بود


لطفا توجه داشته باشید که رو پارچه و حتی دور و برش هیچ حرفی از حمایت موسوی زده نشده بود. جمله بالای پارچه که می گفت "احمدی نژاد رییس جمهور ایران نیست"، می خوام بدونم غیر طرفدارهای احمدی نژاد کی باید از این جمله ناراحت شه؟؟
تنها چیزی که این اراذل اوباش رو جری کرد رنگ سبز پارچه بوده!!! یعنی دقیقا همون حساسیت های بسیجی گونه!!!! آقا جون حالا برفرض هم تو به هر دلیل با این رنگ سبز مخالفی، اصلا با اساس کار ما مخالفی، خوب مخالف باش! اشکال نداره. اما نیا پارچمون و بدزد و به بچه ها حمله کن!!!! آخه فرق تو با اون بسیجی تو ایران چیه؟؟؟؟ تازه اون از طرف حکومت تشویق و ترغیب میشه. تو که اینجا بخاطر اینکارت شب رو هم باید تو بازداشتگاه سر کنی اگه حمایت حکومت رو داشتی چی کار می کردی دیگه؟؟؟ خدا اون روز رو نیاره که اینا پاشون به حکومت ایران باز بشه!!ـ

یکی چند وقت پیش به من گفت که این سلطنت طلبهایی که تو کانادا و آمریکا هستند، خیلی هاشون همون چماقدار ها و از قماش شعبون بی مخ های زمان شاه هستند که بعد از انقلاب فرار کردند اومدند اینجا. الان واقعا دیگه برام مسجل شد!

بی تربیت ترین، لات و لوت ترین، جواد ترین و بی کلاس ترین ایرانی های تورنتو همین سلطنت طلب ها هستند. مایه ننگ جامعه برون مرزی ایران. بسیجی های کروات زده!

No comments:

Post a Comment