Thursday, July 16, 2009

همه ایران برند نماز جمعه تهران!ـ

ای تبریزیها! اصفهانیها! لرها! ترکها! کردها! ای تهرانیها ای ایرانیها! بپا خیزید و خود را به جمعه تهران برسانید!

ای تبریزیها! زنجانیها! اردبیلیها! ارومیه ایها! قمی ها! قزوینی ها! اصفهانیها! بندریها! بوشهریها! کرمانیها! کرجی ها! ایلامیها! سنندجی ها! اهوازیها! کرمانشاهی ها! اراکی ها! بختیاریها! خراسانیها! سمنانیها! شمالیها! مازنی ها! گیلانیها! گرگانیها! لرها! ترکها! کردها! بلوچها! ارمنی ها! یهودیها! ای تهرانیها ای ی ی ایرانیها!

بپا خیزید و خود را به جمعه تهران برسانید!
با هرچیزی که می توانید خود را به تهران برسانید. هواپیما، قطار، اتوبوس، ماشینهای شخصی یا ....
این 24 ساعت از زندگیتان را وقف کنید تا یک عمر با سربلندی زندگی کنید. تا در برابر فرزندان و نوه های خود با غرور از حضورتان در این روز یاد کنید!
چنین روزی در زندگی ایرانیها هر سی چهل سال یکبار بیشتر رخ نمی دهد!
مهم نیست که نماز می خوانید یا نه! مسلمان هستید یا نه! دین دارید یا نه! ترک هستید یا فارس! عرب هستید یا لر یا ... فرقی نمی کند! مهم آن است که دربند نباشید! دربند گروهکی فاجر و خودبین و خودپرست که سرنوشت دین و دنیای یک ملت را در دست خود گرفته اند! گروهکی خدانشناس که آدم می کشند و از خونش شانه خالی می کنند! خدایگان زر وزور و تزویر، که با پول ملت، علیه ملت آدمکش اجنبی اجیر می کنند! پشته پشته نعش بیجان جوانان ملت را در سردخانه میوه انبار می کنند. خود تخریب می کنند و می کشند ولی در فساد خانه سیمایشان، ملت راتخریبچی، آشوبگر و جانی می نامند! برای کشته مصری سینه می درانند اما از کشته های وطن یادی نمی کنند! به جای آنکه از پول ملت برای امنیت مردم هواپیما تیار کنند، برای امنیت خودشان، وسایل شکنجه ملت را می خرند!

اگر جمعه نیاید! اگر جمعه نباشید! دنیا دنیا در برابر تاریخ و وجدانتان شرمنده خواهید بود! شما را قسم می دهم به خون جوانان بیگناه وطن! که نگذارید خونشان پایمال گردد! شما را قسم میدهم به ناله های مادر "سهراب" به داغ فروخورده پدر "ندا" و ضجه های مادران و خواهران و پدران دیگر شهیدان سبز، شما را قسم میدهم به رنجهای خانواده های زندانیان، شما قسم میدهم به خون شهیدان 25 خرداد در میدان آزادی، به خون شهیدان 30 خرداد در میدان توحید و خیابان انقلاب و امیرآباد و ...به شهیدا ن کوی دانشگاه، قسم میدهم به انبوه "امیدهای جوانان وطن" که با زیر چکمه های کودتاچیان خشک شد، شما را قسم میدهم به باتومهایی که 18 تیر بر سر آن مادر پیر در مقابل بانک سپه میدان انقلاب فرود آمد، به لگدهایی که آن پدر در خیابان آزادی خورد، به اهانتهایی که به آن خواهر گردید، به اندوه دخترانی که لباس عروسیشان سیاه شد.
شما را قسم میدهم به آزادی، به عشق، به انسان بودن، به وفاداری، به ایرانی بودن، به همه چیزهایی که دوست دارید، اما از آن محرومید!
شما را قسم می دهم که به پا خیزید و خود را به ظهر جمعه تهران برسانید. این روز روز سرنوشت ماست. روز سرنوشت فرزندان ماست. اگر بیاییم خواهیم توانست ابرهای سیاه ترس و خفقان و نومیدی را از خودمان و از ایرانمان دور کنیم! اما اگر در خانه بنشینیم و به صفوف مردم در روز جمعه ملحق نشویم همشیه تاریخ خجل خواهیم بود، تا زنده ایم پشیمان خواهیم بود.

No comments:

Post a Comment